این بار به سراغ سرگذشت مردی رفته ایم که رج به رج فرش ها را با لحظه به لحظه سختی کشیدنش بافته است… مردی که این روزها بزرگترین تاجر فرش دستباف ایرانی شده است !
میخواهیم ببینیم این بزرگمرد تجارت و ثروت ایران، این کارآفرین برتر کشورمان چطور و از کجا و با چه سرمایه ای شروع کرد؛ این مقاله قرار است بسیاری از باورهای کهنه و اشتباه را بشکند، از جمله :
آیا میخواهید بدانید چطور احد عظیم زاده به چنین جایگاه بلندمرتبه ای در زندگی، خانواده، شهر، کشور و جهان رسید؟ با ما همراه باشید…
احد در 10 آذر سال 1336 در روستای اسفنجان به دنیا آمد. اسفنجان یکی از روستاهای آذربایجان شرقی و از توابع اسکو است. احد سال های کودکی را گذراند و با اشتیاق فراوان به مدرسه رفت.
تازه داشت مزه شیرین آموختن را حس می کرد که ناگهان پدرش فوت کرد؛ احد در 7 سالگی یتیم شد.
شرایط مالی آنها مساعد نبود. به همین دلیل احد مجبور شد بین مدرسه رفتن و قالی بافتن یکی را انتخاب کند. جبر زمانه این پسر کوچک را از کودکی، پشت دارِ قالی نشاند. او مجبور بود روزها قالی ببافد و شب ها بعد از تمام شدن کارش درس بخواند.
خانواده احد به قدری در تنگنا بودند که در سال فقط 2 بار برنج میخوردند :
تا شش سال بعد از فوت پدرش او سخت کار می کرد و زمانی که از بافتن خسته می شد به رویاهایش فکر می کرد. دوست داشت یا خلبان شود یا یک مرد پولدار… می خواست آنقدر پول داشته باشد که با خیال راحت بتواند درس بخواند.
در 13 سالگی، پشتی و قالیهای کوچک را بر پشتش می گذاشت و برای فروش به اسفنجان یا اسکو می برد. هر بار که پشتی و قالی ها را می فروخت یک سکه یک یا دو تومانی سود می کرد. شرایط سختی بود؛ ولی احد کسی نبود که به همین راحتی از مبارزه با سختی های زندگی دست بکشد.
وقتی به 18 سالگی رسیده بود، 20 هزار تومان پس انداز داشت. به این فکر می کرد که سرمایه اش را افزایش دهد تا با آن بتواند یک کارگاه فرش بافی راه اندازی کند.
احد جوان به سراغ پسر عموی پدرش رفت و از او 20 هزار تومان قرض کرد. 60 هزار تومان هم از بانک وام گرفت. سرمایه اولیه احد به اندازه یک تراول 100 هزار تومانی بود… مدت ها به این فکر کرد که با پولش چه کار کند؟ تصمیم گرفت به خارج از ایران سفر کند و بازارهای خارج از کشور را بررسی کند.
آن روزها تازه انقلاب پیروز شده بود و تا 2 سال به ایرانی ها پاسپورت نمی دادند؛ در این فاصله او به صادرات فرش فکر کرد و افکارش را سر و سامان داد.
بازاری ها می گفتند که آلمان مرکز تجارت فرش است؛ احد ویزایش را گرفت و به هامبورگ سفر کرد. وقتی به هامبورگ رسید، در مسافرخانه ای مستقر شد. در مدتی که در هامبورگ بود، به سالنها و انبارهای فرش آنجا سر می زد و با سلیقه های مختلف آشنا می شد.
او دید که ثروتمندان برای خرید به سوئیس سفر می کنند. همین موضوع سبب شد که این مرد جوان به ژنو سفر کند. در ژنو با تاجری آشنا شد. تاجر به او گفت که «فرش گِرد ببافد؛ زیرا فرش گرد بیش از اندازه پرطرفدار است.»
بعد از تمام شدن صحبت های تاجر، احد قهوه اش را خورد، همان روز بلیط هواپیما گرفت و به ایران برگشت. حس می کرد ایده ای که دنبالش بود را یافته است.
و اینطوری اولین فرش های ایرانی گرد را در کارگاهش بافت و راهی بازار فرش کرد. تاجران آلمانی از بافته شدن این فرش ها باخبر شدند و برای خرید این فرش ها به اسفنجان سفر کردند.
اولین معامله آلمانی ها با این مرد جوان برایش بیش از اندازه خوب بود. 6.5 میلیون تومان نقدی و 6 میلیون تومان چک سهم احد از این معامله بود ! بعد از معامله با المانی ها، او تا صبح خوابش نبرد. هیجان زده شده بود. سرمایه 100 هزار تومانی او حالا 12میلیون برایش سود داشت…
این مرد اکنون بزرگترین تاجر فرش ایران است، احد عظیم زاده، افتخار صنعت فرش دستباف ایرانی… او به تلاشش ادامه داد و به دیگر کشورها مانند آلمان، بلژیک، ایتالیا، سوئیس و انگلیس فرش صادر کرد.
این مرد ایرانی برای پی بردن به سلیقه مشتریان به کشورهای مختلف سفر کرد. از موزه های فرش دیگر کشورها بازدید کرد و از طرح و نقش فرش ها ایده گرفت. هر زمان از سفر بر می گشت با ترکیب رنگ و نقش های زیبا ایده های حیرت انگیزی می آفرید.
دومین کارگاه فرش بافی اش را در تبریز راه اندازی کرد. او به تدریج در بازار فرش معروف شد و مغازه ای در بازار بزرگ تهران افتتاح کرد. در سال 1380 با دریافت تندیس طلایی از کشور انگلستان، به عنوان بهترین تولید کننده فرش های دستباف ایرانی معرفی شد.
در همین سال، نمایشگاه دائمی فرش در خیابان پاسداران تهران افتتاح شد و عظیم زاده همزمان با این اتفاق شرکت خانه فرش عظیم را ثبت کرد. این شرکت امروزه با برند «عظیم زاده» معروف است و یکی از برترین برندهای فرش جهان و اولین برند فرش ایرانی است.
زمانی که او هتل های مجلل و معروف جهان را دید، تصمیم گرفت وارد کار ساختن بزرگترین پروژه هتل کشور شود. او برای پروژه «قو الماس خاورمیانه» در مازندران 180 میلیارد تومان هزینه کرد و مجتمعی مجلل و بی نظیر ساخت.
و یک افتخار دیگر به کارنامه افتخاراتش اضافه کرد…
عظیم زاده علاوه بر ثروت فراوان، قلبی بزرگ دارد. او درد ورنج یتیمی اش را هنوز به یاد دارد؛ به همین خاطر بچه های بی سرپرست را پشتیبانی می کند. او تاکنون بیش از 1200 یتیم را تحت پوشش خود درآورده است و هر سال به این تعداد اضافه می کند.
یکی از دلخوشی های او در دنیا این است که یتیمان را به صرف غذا دعوت کند و از آنها بخواهد هرچه دوست دارند داشته باشند را بر زبان بیاورند. او برای تحقق آرزوهای این بچه ها از هیچ تلاشی دریغ نمی کند. خودش می گوید بهترین ساعات عمرش را در کنار یتیمان می گذراند.
منبع : سوخت جت
در بحث پیرامون این مقاله شرکت کنید!
محمد نجاتی-هم بنیانگذار مدیر جریان ساز «استاد»
https://www.modirejaryansaz.com/blog-details/post/35
لطفا چند لحظه صبر کنید.